به گزارش مشرق، محمدرضا باهنر ازجمله چهرههای مطرح سیاسی بود که با وجود دو دوره فاصله گرفتن از پارلمان، ترجیح داد تا بار دیگر شانس خود را برای نشستن بر روی صندلی های سبز بهارستان امتحان کند.
وی ضمن رد شایعات درباره رد صلاحیتش در سال ۹۴، علت عدم ثبت نامش در انتخابات مجلس دهم را میدان دادن به جوانان تازه نفس عنوان می کند و طنزآمیز می گوید: "من در سال ۹۴ احساس میکردم که دیگر ۷ دوره نمایندگی کفایت میکند؛ بالاخره برخی از همنسلیهای ما جوری به صندلیها چسبیدهاند که باید ملک الموت مردم را از دست آنها نجات دهد. ما گفتیم قبل از اینکه ملک الموت سراغ ما بیاید خودمان شرّمان را از سر مردم کم کنیم!"
نائب رئیس مجالس هفتم، هشتم و نهم که همگان از روابط حسنه او با علی لاریجانی مطلع اند، ارائه لیست مشترک از سوی حسن روحانی و علی لاریجانی در انتخابات آتی مجلس را محتمل می داند اما در عین حال هر گونه احتمال سرلیستی اش را رد می کند.
باهنر همچنین انتخابات اسفند مجلس را با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر مقوله مشارکت بسیار حائز اهمیت می داند و حتی معتقد است که افزایش مشارکت در انتخابات از نوع انتخاب مردم هم مهمتر است.
وی در بخش دیگری از این گفتگو درباره ناآرامی های سال گذشته بر این باور است که فوت مهسا امینی توطئه خارجی علیه کشور را به جلو انداخت. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در عین حال معتقد است مواضع ضدایرانی و حمایت برخی کشورهای غربی از جمله فرانسه و کانادا در غائله پاییز ۱۴۰۱ حتی در مقایسه با مواضع غربی ها در جریان جنگ ۸ ساله تحمیلی بی سابقه بوده است.
متن پیشِرو مشروح گفتوگوی حدوداً یکساعته با محمدرضا باهنر است که از منظرتان میگذرد:
**فوت مهسا امینی زمان عملیاتیکردن توطئه خارجی علیه ایران را جلو انداخت
با وجود تلاش چند ماهه عناصر ضدانقلاب و رسانههای وابسته به آنها برای آغاز مجدد اغتشاشات همزمان با سالگرد فوت مهسا امینی، اما در عمل آنچه که در روز ۲۵ شهریور در سطح شهرهای کشور مشاهده شد، خلوتی بیش از پیش خیابانها و معابر بود که عمدتاً به این دلیل بود. تحلیل شما از علل بیتوجهی مردم به فراخوانهای گسترده رسانهها و عناصر ضدانقلاب خارج نشین چیست؟
اغتشاشات سال گذشته از نظر سرمایهگذاری و هجوم عناصر مختلفی که خوابهای آشفتهای علیه ملت ایران دیده بودند بینظیر بود و همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند ما از ابتدای انقلاب جنگ نظامی، اقتصادی و رسانهای را تجربه کرده بودیم اما جنگ اخیر جنگی ترکیبی بود و سرمایهگذاری زیادی برای عملیاتی سازی آن صورت گرفته بود و دشمنان از نظر مادی و معنوی ظرفیت حداکثری خود را به میدان آورده بودند و به دنبال تعبیر بعضی از خوابهای آشفته خود بودند.
البته اینکه جریان فوت مهسا امینی جزء پروژه بود یا اینکه به اصطلاح یک زایمان زودتر بود هنوز تحلیلهای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد و عدهای معتقدند که فوت مهسا امینی زمان عملیاتی کردن توطئه علیه ایران را کمی به جلو انداخت.
در این میان، برخی دولتهای غربی خیلی مشعوف بودند و تصور میکردند که کار جمهوری اسلامی تمام شده است، به همین جهت با تمام ظرفیت وارد میدان شدند. در حالی که در گذشته چنین سابقهای وجود نداشت و حتی در جنگ تحمیلی که صدام از زمین، هوا و دریا به ایران حمله کرد و همزمان از حمایتهای خارجی نیز بهره میبرد هیچ یک از قدرتهای منطقهای و بینالمللی رسماً اعلام نکردند که همراه صدام هستند و بسیاری خودشان را مبرا میکردند و خود را صلحدوست جلوه میدادند، در حالی که صدام همزمان هم آواکس آمریکایی داشت و هم تانک غربی و هم بمبهای شیمیایی آلمانی و از سوی دیگر کویت، عربستان و امارات نیز با دلارها و ریالهای خود رژیم صدام را حمایت میکردند.
اما با این حال هیچکدام صراحتاً نمیگفتند که از یک حمله نظامی و تجاوز آشکار حمایت میکنند اما در غائله سال گذشته برخی از این کشورها صراحتاً حمایت خود را از اغتشاشات و آشوبها در ایران اعلام کردند.
مثلاً نخست وزیر کانادا یا رئیسجمهور فرانسه رسماً وارد میدان شدند. علاوه بر این، رسانههای ضدایرانی همچون بی بی سی، صدای آمریکا یا تلویزیون اینترنشنال فعالانه به میدان آمدند و تصورشان این بود که این بار کار را تمام میکنند و همان طور که عرض کردم به دنبال تعبیر خوابهای آشفتهشان بودند اما برغم تمامی محاسباتی که کردند بخشی از این محاسبات درست از آب درنیامد.
**مردم ایران اثبات کردند که قدر امنیت کشور را میدانند
شاید یکی از اصلیترین اشتباهات محاسباتی آنها عدم پیشبینی بروز اختلاف بین خودِ براندازان در خارج از کشور بود که در نهایت آنها را به این جمعبندی رساند که آلترناتیوی برای نظام جمهوری اسلامی که بتواند جامعه را با خود منسجم و همراه کند، وجود ندارد و پروژه آنها شکست خورده است.
البته اغتشاشات و ناآرامیهای سال گذشته از نظر زمان یک مقدار طولانی شد و طبیعتاً هزینههایی هم به کشور تحمیل کرد اما به میزان قابل توجهی کشور و مردم را به اصطلاح واکسینه کرد. یک جملهای هست از قول بزرگان که میگوید معمولاً سلامتی و امنیت نعمتهای مجهولی هستند که تا از بین نرود هیچکس قدر آن را نمیداند اما در ماجرای ناآرامیهای سال گذشته مردم ایران نشان دادند که ارزش امنیت کشور را میدانند.
کشوری که هدف نهایی بسیاری از توطئههای خارجی در منطقه بود و حتی به اعتراف خیلیها تصرف بخشی از عراق توسط داعش و تجزیه سوریه و پیدایش داعش در منطقه تماماً با هدف ناامنسازی ایران صورت گرفته بود اما ایران در این میدان شلوغ، پرازدحام، پرتحرک و آسیبپذیر یک جزیره امن بود و این برای دشمنان تعجب برانگیز بود. البته برخی از داخلیها بودند که میگفتند ایران چرا باید پول خود را در سوریه خرج کند در حالی که این یک کار علمی و تجربه شده بود که ما دیوارهای دفاعی کشورمان را ۲۰۰ کیلومتر دورتر از مرزهای ایران ساختیم و این یک تاکتیک کاملا شناخته شدهای است که خیلیها دنبال این کار هستند اما موفق نمیشوند ولی ما موفق به این کار شدیم و اِلّا کسی تردید نداشت که اگر حاج قاسم سلیمانی و سپاه قدس و عزیزانی که رفتند و از حریم حرم دفاع کردند نبودند این امنیت پایدار امروز در ایران حاکم نبود.
** فضایی برای برگزاری تجمعات قانونی فراهم شود
نکتهی دیگری که باید یادآوری کنم به خودمان و مسئولان است. ما در زمان اغتشاشات دو سه مسئله را مطرح کردیم که یکی از آنها این بود که باید یک تریبون اعتراض قانونی و رسمی ایجاد کنیم. من یادم هست که آن زمان رئیسجمهور، رئیس قوه قضاییه و بسیاری از نمایندگان مجلس وعده ایجاد چنین تریبون رسمی اعتراض را به مردم دادند. علاوه بر این ایجاد کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها را هم که رهبر معظم انقلاب ۱۵ سال قبل مطرح کردند که البته یک چیزهایی در دانشگاهها به راه افتاد اما با مطالبه رهبری فاصله زیادی داشت.
مسئولان این وعده را دادند و باید به آن پایبند باشند. البته تاسیس چنین بستر قانونی شاید در مرحله اجرا کار خیلی آسانی هم نباشد. ممکن است اگر از مردم عادی بپرسید بگویند که این کار ساده است و مثلاً میتوان در همین پارک لاله محلی را برای برپایی اعتراض فراهم کرد اما این اعتراض باید صاحب و متولی داشته باشد و مسئول حفظ امنیت آن مشخص باشد.
مثلاً اگر در بین جمعیت ۵ هزار نفری که در پارک لاله جمع شدند و قصد اعتراضات در چارچوب قانون داشتند، ۵۰ نفر هم پیدا شدند که با آتش زدن سطلهای زباله باعث بروز ناامنی شدند، متولی و مسئول این مسئله باید مشخص باشد. بنابراین سازماندهی چنین سازوکاری در مرحله اجرا خیلی هم کار آسانی نیست ولی حکومت هم مسئول کارهای خطیر و سخت است و من خواهش میکنم که مسئولان این وعده را فراموش نکنند و تریبون آزاداندیشی را براه بیندازند.
خیلیها تلاش کردند که اتفاقات جدیدی بیفتد و حتی سلاحهایی هم وارد کشور کردند و در خبرها هم شنیدیم که حتی توطئه ترور پدر مهسا امینی را برنامه ریزی کرده بودند اما فضای بینالملل و فضای داخلی بسیار با سال گذشته متفاوت بود و مشخص بود که موج ایجاد شده در رسانههای ضدانقلاب میرا است و در عمل نیز اتفاق خاصی رخ نداد.
**شایعه ردصلاحیتم در انتخابات مجلس دهم بیاساس است
با توجه به اینکه چند ماه بیشتر به انتخابات مجلس دوازدهم زمان باقی نمانده، یکی از نکات جالب این دوره پیشثبت نام شما در انتخابات بود، از این منظر که علیرغم اینکه شما نائب رئیس مجلس نهم بودید اما در انتخابات مجلس دهم و یازدهم ثبت نام نکردید. همان زمان برخیها این شائبه را مطرح کردند که شما از ردصلاحیت خود مطلع شده بودید و همین مسئله موجب عدم ثبتنام شما شده بود. توضیحی در ارتباط با عدم ثبتنام در انتخابات مجلس دهم بفرمایید و اینکه حالا علت حضور مجدد شما در عرصه انتخابات چیست؟
از همان زمانی که در سال ۹۴ برای مجلس دهم ثبتنام نکردم انواع و اقسام شایعات درباره من مطرح بود. از جمله اینکه برخیها میگفتند صلاحیت من رد میشود یا اینکه من خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکنم که تمامی این شایعات بیربط و بیاساس بود. حتی برخیها میگفتند باهنر در سال ۹۴ باهوش بود و از آنجا که میدانست اقبال اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات پایین است، در انتخابات ثبتنام نکرده است که این فرضیه هم اشتباه بود. چراکه اگر من همان زمان احساس میکردم که در تهران نمیتوانم رای بیاورم، از حوزه انتخابیه کرمان ثبت نام میکردم.
**برخیها طوری به صندلیها چسبیدهاند که فقط ملکالموت باید مردم را از دست آنها نجات دهد
به هر حال دوستانی چون دکتر زاهدی و دکتر پورابراهیمی همان زمان به ما میگفتند اگر تو در کرمان کاندیدا میشدی ما به جای اینکه رقیب تو باشیم، به عنوان رئیس ستاد تلاش میکردیم تا در انتخابات پیروز شوی.
من واقعا قصد این را داشتم که دیگر مجلس نروم و احساس میکردم که دیگر ۷ دوره نمایندگی کفایت میکند و تعبیر شوخی آن این است که بالاخره برخی از همنسلیهای ما جوری به صندلیها چسبیدهاند که باید ملک الموت مردم را از دست آنها نجات دهد. ما گفتیم قبل از اینکه ملک الموت سراغ ما بیاید خودمان شرّمان را از سر مردم کم کنیم.
**افزایش مشارکت از نوع انتخاب مردم هم مهمتر است
حالا چه شد که به این نتیجه رسیدید که باید برای انتخابات مجلس دوازدهم وارد عرصه شوید؟
واقعیت قضیه این است که من چندین بار اعلام کردم که بدون اینکه خود را سخنگوی جریان اصولگرایی بدانم صرفاً به عنوان دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین یا رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، معتقدم با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب درباره سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت در انتخابات، در این دوره از انتخابات مسئله مشارکت بسیار حائز اهمیت است و حتی اگر بخواهم وزن به آن بدهم معتقدم که افزایش مشارکت از نوع انتخاب هم مهمتر است. در حالی که یک تعداد از دوستان ما ممکن است معتقد باشند که مشارکت باید در حدی باشد که در نهایت ما انتخاب شویم.
**با خیلی از اصلاحطلبان تماس گرفتم که در انتخابات پیشثبتنام کنند
اما درباره پیشثبتنام من در انتخابات این را ابتدا بگویم که من با اصل پیشثبتنامها خیلی موافق نبودم. فکر میکنم که یک خللی در مسیر انتخابات ایجاد کرد. چرا که معمولا پروسه طولانی بود که ما بنشینیم و یک تعداد از چهرهها را قانع کنیم که در انتخابات ثبتنام کنند. ولی یک دفعه یک اتفاقی افتاد و گفتند که ۱۵ روز بیشتر فرصت برای ثبت نام نیست. به همین جهت من با خیلی از دوستان اصولگرا و حتی برخی از دوستان اصلاحطلب تماس گرفتم تا در انتخابات ثبتنام کنند. البته من اصلاحطلبان را به دو بخش خوشخیم و بدخیم تقسیم میکنم و وقتی میگویم دوستان اصلاحطلب منظورم آن دسته افراد برانداز و اغتشاشگر و فتنهگر نیست.
**هدفم از پیشثبتنام، ترغیب سایر چهرههای سیاسی به ثبتنام بود
برخیها به من گفتند تو که اینقدر به دیگران اصرار میکنی که در انتخابات ثبتنام کنند خودت چرا ثبتنام نمیکنی؟ من هم به همین جهت بود که در انتخابات ثبتنام کردم. البته اینکه قصد ادامه دادن را داشته باشم هنوز مشخص نیست. بنابراین ثبتنام من بیشتر با هدف ترغیب کردن برخی دوستان برای ثبتنام در انتخابات بود.
در ارتباط با پیشثبتنام شما با توجه به اینکه برخی از نزدیکان آقای لاریجانی بر نقشآفرینی ایشان در انتخابات مجلس تاکید دارند، قرابت شما با آقای لاریجانی این فرضیه را تقویت کرده که اگر آقای لاریجانی بخواهد در انتخابات نقشآفرینی کند و لیستی انتخابات با محوریت ایشان منتشر شود احتمالاً شما به عنوان سرلیست مطرح هستید. به ویژه اینکه شاهد هستیم جریان اصلاحات نیز تاکنون بروز و ظهور خاص انتخاباتی نداشته و احتمالاً باید منتظر ارائه چند لیست مجزا توسط نیروهای انقلاب باشیم.
اینکه آقای لاریجانی قصد براه انداختن یک جریان، حزب یا گروهی را داشته باشد من خبر ندارم و خودش هم که در انتخابات مجلس ثبتنام نکرده است. فارغ از این مسئله، من نسبت به تفرقه در جریان اصولگرا کمی بیمناک هستم و همواره تلاش کردم که شخصیتهای حقوقی مشهور اصولگرا را متحد کنم.
از طیف شورای ائتلاف که با حضور آقایان حدادعادل، چمران و سروری و ... فعالیت میکنند تا شورای وحدت که در آن آقای پورمحمدی، جامعه روحانیت و آقای متکی و ... فعال هستند و جبهه پایداری و شریان. البته جبهه پایداریها بعضاً اعلام میکنند که به دنبال ارائه لیستی مستقل برای مجلس هستند و آقای قالیباف هم که علاوه بر اینکه خودشان حزب دارند، مدعی هم هست که از عملکرد برخی نمایندگان فعلی تهران رضایت ندارد.
بنابراین جریانهای متعددی هستند که در پی ارائه فهرستاند. من اصولاً با این تفرقه موافق نیستم و برخی اوقات که در جلسه ائتلاف شرکت میکنم شورای ائتلافیها میگویند که باهنر عضو این شورا است اما همزمان در جلسات شورای وحدت نیز حضور پیدا میکنم و اساساً با هر جریانی که از جامعه اسلامی مهندسین دعوت به همکاری کند، همراه هستیم منتها یک شرط دارد و آن اینکه بر طبل تفرقه نکوبند.
از سوی دیگر آنطور که من اطلاع دارم چهرههای شاخص اصلاحطلب در انتخابات ثبتنام نکردند اما یک سری چهرههای سیاسی این جریان نیز ثبتنام کردهاند که شاید سابقه سیاسی شاخصی نداشته باشند اما ما از حضور نمایندگان جریان اصلاحات در انتخابات نیز استقبال میکنیم. اعتدالگرایانی چون آقای نوبخت نیز در انتخابات ثبتنام کردهاند و در حال فعالیت سیاسی هستند اما حالا اینکه بخواهند ذیل آقای روحانی یا آقای لاریجانی لیست مشترکی را بدهند من اطلاع ندارم. اطراف آقای لاریجانی نیز یک سری از نمایندگان ادوار در حال فعالیت هستند اما خودِ آقای لاریجانی هیچگاه این مسئله که دنبال ایجاد یک جریان مستقل است را تایید نکرده است.
به هر حال بنده معتقدم که دو یا سه لیست انتخاباتی در نهایت ارائه میشود اما معنای آن این نیست که جریانهای مختلف اصولگرایی با یکدیگر رقابت کنند و من این رقابت را خیلی نمیپسندم.
**اصولگرایان در نهایت لیست واحد ۳۰نفرهای در تهران ارائه میکنند
با توجه به تجربه سیاسی که از دورههای قبلی انتخابات مجلس دارید، به نظر شما صفآرایی نهایی چگونه خواهد شد؟
تحلیل من این است که جریانات اصولگرایان اگر چه امروز به فکر ارائه لیست مستقل هستند اما در نهایت در روزهای منتهی به انتخابات لیست واحد ۳۰ نفره در تهران ارائه میکنند.
**ارائه لیست مشترک از سوی لاریجانی و روحانی محتمل است
در ارتباط با آقای لاریجانی و جریان نزدیک به آقای روحانی چطور؟ آیا پیشبینی میکنید که آنها هم یک لیست واحد برای انتخابات ارائه کنند؟
نمیدانم اما شاید آنها هم بتوانند یک لیست واحد ۳۰ نفره برای انتخابات تهران داشته باشند اما تحت این عنوان که پدرخوانده آنها آقای لاریجانی یا آقای روحانی باشد را نمیتوانم از الان بگویم. مثلاً آقای روحانی به شکل رسمی عضو حزب اعتدال و توسعه نیست اما همه میدانند که ایشان پدرخوانده این حزب به حساب میآید. اما آقای لاریجانی برخلاف آقای روحانی پدرخوانده هیچ حزب یا تشکلی نیست. آقای قالیباف هم وضعیت مشابه آقای روحانی را دارد و پدر خوانده جمعیت پیشرفت و عدالت محسوب میشود.
**درباره هیئت عالی نظارت برخیها بهعمد برداشتهای غلط حقوقی دارند
در بخش سوم و پایانی گفتوگو میخواهم به سراغ اختلاف نظراتی بروم که بین مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالهای گذشته به وجود آمده. مشخصاً از اواخر دوره دهم مجلس و با مطرح شدن لوایح مرتبط با کارگروه FATF، نقشآفرینی هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص پررنگ شد. این نقش آفرینی در ادامه به مجلس یازدهم هم تسری پیدا کرد، بهطوری که در یکی دو سال گذشته بسیاری از مصوبات مجلس از جمله مصوبه مرتبط با ساماندهی بازار خودرو که حتی مورد تایید شورای نگهبان هم قرار گرفت بود، به انحای مختلف ماهها نتوانست از سد هیئت عالی نظارت عبور کند و تبدیل به قانون شود. ارزیابی شما نسبت به این انتقاد نمایندگان مجلس که معتقدند هیئت عالی نظارت مجمع نقش قانونگذاری مجلس را در سالهای اخیر به طور جدی تحت شعاع قرار داده، چیست؟
در رابطه با مسئله هیئت نظارت مجمع برخیها به عمد برداشتهای غلط حقوقی دارند. در اصل ۱۱۰ قانون اساسی تصریح شده که مقام معظم رهبری سیاستهای کلی نظام را پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین و ابلاغ میکنند و تمامی نهادهای کشور اعم از قوه مقننه، مجریه، قضایی و نیروهای مسلح موظفاند که ذیل این سیاستها عمل کنند. همچنین در بخش دیگری از اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده است که نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی از مسئولیتها و اختیارات رهبری است.
تا یک زمانی این مسئله رها بود و با وجود اینکه مجمع سیاستهای کلی نظام را نگارش و تقدیم رهبری میکرد و ایشان نیز با اصلاحاتی این سیاستهای را ابلاغ میکردند هیچ نهادی نبود که مصوبات مجلس که قرار است به قوانین اجرایی کشور تبدیل شود را با سیاستهای کلی نظام انطباق دهد. بر همین اساس رهبر انقلاب بخشی از وظایف خود برای نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام را به مجمع تشخیص واگذار کردند.
مجمع تشخیص نیز از این بابت که ممکن بود جلساتش به شکل منظم برگزار نشود، در دوره جدید اقدام به تشکیل هیئتی متشکل از برخی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام کرد تا انطباق مصوبات مجلس با سیاستهای کلی نظام را مورد بررسی قرار دهد.
اینکه نمایندگان مجلس بعضاً برایشان سخت است که مصوباتشان توسط هیئت نظارت مجمع با ایراد روبرو شود از این بابت است که تا پیش از این، مصوبات مجلس بدون انطباق بر سیاستهای کلی تبدیل به قانون میشد اما الان یک فیلتری اضافه شده مبنی بر اینکه مصوبات مجلس باید منطبق با سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری نیز باشد. البته هیئت عالی نظارت همین الان هم به شکل مستقیم به مصوبات مجلس ایرادی وارد نمیکند بلکه ایرادات موجود در مصوبات مجلس را از کانال شورای نگهبان و با این استدلال که مغایر با اصل ۱۱۰ قانون اساسی است، به مجلس بازمیگرداند.
به هر حال در اصل قضیه تغییری ایجاد نمیکند و مصوبات مجلس با نظری که هیئت عالی نظارت میدهد معطل میماند.
بله معطلی مصوبات هم از این جهت است که باید این مصوبات با سیاستهای کلی نظام منطبق باشد.
نکته دیگری که در این رابطه مطرح میشود این است که چطور میشود مصوبهای از نظر اعضای شورای نگهبان ایراد قانون اساسی و شرع نداشته باشد ولی همین مصوبه خلاف سیاستهای کلی نظام باشد؟
البته بنده توضیح دادم که مغایرت مصوبات مجلس با سیاستهای کلی نظام با توجه به مغایرتی که با اصل ۱۱۰ پیدا میکند، خلاف قانون اساسی هم میشود. به هر حال مجلس حق ندارد خلاف اصل ۱۱۰ قانون اساسی مصوبهای داشته باشد.
از نظر شما این مسئله اختیارات و وظایف شورای نگهبان و مجلس را در امر قانونگذاری تحت شعاع قرار نمیدهد و به قول برخیها شورای نگهبان ثانی ایجاد نمیشود؟
شورای نگهبان همین الان هم یک مرکز پژوهشها دارد که بر روی مصوبات مجلس کار کارشناسی انجام میدهد. هیئت عالی نظارت نیز یک کمیته تخصصی است که نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام را از طرف مقام معظم رهبری بر عهده دارد. چون هماکنون ساختار مستقیمی برای مکاتبه هیئت عالی نظارت مجمع و مجلس وجود ندارد، شورای نگهبان این مسئولیت را انجام میدهد.
انتقاد دیگری که نسبت به عملکرد هیئت عالی نظارت مطرح میشود این است که این مجموعه هیچ سخنگویی ندارد و بارها پیش آمده که یک مصوبه در مجلس پس از چندین بار رفت و برگشت بین مجلس و شورای نگهبان در نهایت به تایید شورا میرسد اما هیئت عالی نظارت مجمع با یک نظر کلی که فلان مصوبه خلاف سیاستهای کلی نظام است، کل مصوبه را معطل میگذارد.
اتفاقاً ما تا به حال بارها و بارها از مجلسیها خواستیم که وقتی میخواهند در کمیسیونهای تخصصی، ایرادات هیئت عالی نظارت را بررسی کنند همانند شورای نگهبان یک نماینده از هیئت عالی نیز به جلساتشان دعوت کنند. البته گاهی اوقات هم دعوت میکنند اما به نقطه نظر نماینده هیئت نظارت درباره ایرادات وارده به مصوبه مجلس توجهی نمیشود. خب این دیگر تقصیر ما نیست. البته اینکه هیئت عالی نظارت سخنگویی داشته باشد تا به انتقادات نمایندگان پاسخ بدهد بحث دیگری است. به هر حال ما که دنبال این نیستیم که با دیگر دستگاهها در رسانهها دعوا راه بیندازیم.
**مصوبه خودرویی مجلس ممکن بود قیمت دلار را به ۸۰هزار تومان برساند
آقای مهندس اصلا بحث دعوا نیست. برخی مصوبات مجلس است که رابطه مستقیمی با زندگی و رضایتمندی مردم دارد مثل همین مصوبه ساماندهی بازار خودرو که به هر حال بسیاری از مردم منتظر بودند تا با توجه به التهابات موجود در بازار خودرو، با به سرانجام رسیدن سریعتر این مصوبه شاهد تاثیرات مثبتی بر روی قیمت خودروها باشیم.
این مصوبه ممکن بود کمی التهابات بازار خودرو را سامان دهد اما از آن طرف ممکن بود قیمت دلار را به ۸۰ هزارتومان برساند. منظور این است که یک سری تصمیمات عاطفی برای امروز مردم میگیریم ولی این تصمیم برای سال آینده مردم مضر است. مجلس و حاکمیت هم باید به فکر نان امشب مردم باشد و هم به دنبال برنامههای میان مدت و بلند مدت باشد.
من بارها این جمله را تکرار کردهام که با چراغ در کشور گشتهام تا ببینم از بین مسئولان کشور کسی پیدا میشود که به فکر ۱۰ سال یا ۲۰ سال آینده کشور باشد اما غیر از شخص رهبر انقلاب هیچکس را پیدا نکردم که چنین نگاهی داشته باشد. ما میگوییم مثلاً آقای رئیسجمهور شما که فلان تصمیم را گرفتی خب ۱۵ سال دیگر چه میشود مثلاً میگوید خب من که ۱۵ سال دیگر رئیسجمهور نیستم یا به نماینده مجلس میگوییم تو که چنین تصمیمی میگیری پس فردا تکلیف قیمت دلار چه میشود مثلاً میگوید ما همان موقع هم هستیم و یک طوری حلش میکنیم!
**هیئت عالی نظارت مجمع بهدنبال کارهای پوپولیستی نیست
بنابراین مجمع تشخیص مصلحت نظام هم متوجه چنین مسائلی میشود و اگر بخواهد کار پوپولیستی کند میگوید خیلی خب ما هم فلان طرح یا لایحه را تصویب کنیم که مردم بگویند صل علی محمد مجمع چقدر خوب آمد! در حالی که ما میدانیم یک تصمیم ممکن است یک مشکلی را حل کند ولی شاید ۵ تا مشکل دیگر ایجاد کند و برخی نمایندگان معتقدند که آن ۵ مشکل را هم میشود یک طوری حلش کرد.
**نقطهنظرات هیئت نظارت باید برای مردم تبیین شود
پس شما هم معتقدید که نیاز است نقطه نظرات هیئت نظارت مجمع تبیین شود؟
حتما همینطور است ولی معتقدم برای این که کشمکش رسانهای ایجاد نشود، نظر ما این است که پس از آنکه هیئت عالی نظارت ایرادی به مصوبه مجلس میگیرد، مجلس در جلساتی که برای رفع ایرادات برگزار میکند، یک نماینده از هیئت عالی نظارت را هم دعوت کند تا در همان جلسه ایرادات وارده از سوی هیئت نظارت مرتفع شود.
**واکنش باهنر به تحریم «تسنیم» توسط آمریکا و اتحادیه اروپا
در روزهای گذشته دولت آمریکا و اتحادیه اروپا خبرگزاری تسنیم و برخی دیگر از رسانههای کشور را در لیست تحریمهای خود قرار دادند. این اقدام دولتهای غربی را با توجه به همزمانی آن با سالروز اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱، چطور ارزیابی میکنید؟
ما از ابتدای انقلاب تاکنون جنگهای مختلفی را تجربه کردیم و هیچ زمانی هم نباید منتظر باشیم که این جنگها علیه ایران تمام شود. یک زمانی آمریکا صراحتاً اعلام میکرد که تلاش میکند تا نظام جمهوری اسلامی را براندازی کند. بعد از مدتی با اصلاح ادبیات خود مدعی شد که به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی است اما رهبر انقلاب نیز تبیین کردند که این تغییر رفتار از دیدگاه آمریکا یعنی همان تغییر نظام چراکه دولت آمریکا انتظار تغییر رفتارهایی را دارد که با اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی گره خورده است و ما اساساً مبتنی بر این ارزشها بود که انقلاب کردیم.
بنابراین جنگ بین ایران و آمریکا قرار نیست که به اتمام برسد. البته در دنیا این دست از خصومتها وجود دارد. رهبر انقلاب در همین رابطه تعبیر جالبی داشتند و میفرمودند که آدم اگر چشم بصیرت داشته باشد مشاهده میکند که همین کشورهایی که به عنوان همپیمان دور یک میز مینشینند مانند گرگهایی هستند که دور میز قرار گرفتند و منتظر این هستند که یکی از گرگها چرتش بگیرد تا بلافاصله او را از بین ببرند.
ما تحریمها را از ابتدای انقلاب تاکنون داشتیم و اتفاقاً در آن حوزههایی که بیشترین تحریمها به ما تحمیل شده بیشترین موفقها را داشتیم. اینها هم دنبالهروهای ترامپ هستند که توافق بینالمللی برجام که امضای چندین کشور زیر آن بود را زیر پا گذاشت و از آن خارج شد. بنابراین اینگونه رفتارها از آمریکا و غرب برای ما تازگی ندارد.